ایران اشتراکات فرهنگی پُر شماری با بسیاری از کشورهای دنیا دارد که میتوانند حلقه اتصال و پیوند برای ایرانشناسی باشند.
ماجراها و اتفاقات تاریخی که از قدرت لازم برای تقویت دیپلماسی عمومی برخوردارند.
چندی پیش موتور سواران لهستانی برای قدردانی از مهماننوازی ایرانیها در زیست مشترک و پذیرایی از هزاران آواره لهستانی جنگ جهانی دوم به ایران آمدند.
این ماجرای تاریخی و انسانی میتواند نقطه عطف ارتباط فرهنگی و گردشگری با لهستانیها باشد. اما متاسفانه مغفول مانده و مورد بهرهبرداری در دیپلماسی دو کشور قرار نگرفته است. یا حضور فرهنگی و اقتصادی شیرازیها در تانزانیا که مورد احترام مردم این کشور است و آثار بسیاری از این حضور تاریخی و نیکنامی مشهود است و میتوان از این ظرفیت ریشهدار برای ارتباط فرهنگی، اقتصادی و گردشگری ایران و آفریقا بهره برد. یا سفر و مدفون بودن شاعران برجسته ایرانی در مقاطع مختلف تاریخی هند که به مقام ملک الشعرایی رسیدند و اثری از آثار و مقبرهشان در این کشور نیست.
نمونههای بسیاری از این داشتههای غنی فرهنگی ایران در کشورهای دیگر میتوان نام برد که گَرد فراموشی بر آنها نشسته است.
متاسفانه سفارتخانهها و رایزنان فرهنگی ایران، در انتقال مفاهیم فرهنگی در کشورهای محل ماموریتشان موفق نبودهاند.
گام نخست در کارآمد بودن یک رایزن فرهنگی، انتخاب درست و مبتنی بر دانش و خلاقیت فرهنگی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و بسیاری از رایزنان در دوران فعالیت خود دچار انفعال و روزمرگی هستند.
نگاهی به کارنامه رایزنان فرهنگی و برنامههای اجرا شده بیانگر این مهم است که معیارهای انتخاب بسیاری این افراد نیازمند بازنگری جدی است.
اجرای برنامههای کلیشهای و مناسبتی، بیتوجهی به چهرههای جریانساز رسانهای، فرهنگی و هنری، فقدان استراتژی برای مقابله با ایران هراسی، نداشتن خلاقیت در بهرهگیری از رویدادهای فرهنگی و هنری کشور محل ماموریت در راستای معرفی ایران و آشنا نبودن به لایههای پنهان و آشکار فرهنگی و اجتماعی کشورها، از جمله مهمترین آسیبهای فعالیت رایزنان فرهنگی محسوب میشوند.
کم تعداد نیست تعداد رایزنانی که در دولتهای مختلف با رایزنیهای چهرهها و جریانهای با نفوذ سیاسی به سازمان فرهنگ و ارتباطات تحمیل شدهاند و هیج شناختی از معادلات پیچیده فرهنگی و هنری نداشتند و ندارند.
رایزنانی که گویا تنها کارشان پاسداشت مناسبهای ملی و مذهبی است.
وقتی بسیاری از مردم کشورهای دنیا هنوز گمان میکنند که مردم ایران با شتر تردد میکنند و نام ایران را با عراق یکی میدانند حتما بخشی از این ناشناخته بودن را باید به ناموفق بودن رایزنان فرهنگی نسبت داد.
وظیف اصلی یک رایزن معرفی ایران در ابعاد مختلف است. در کنار این موارد تمدن غنی ایران همراه با جاذبههای گردشگری، آداب، رسوم، سنن و فرهنگ بومی نیز باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.
صادرات فرهنگ با ماموریت اداری و خانوادگی به یک کشور محقق نمیشود و نیازمند دانش، شناخت از معادلات فرهنگی دنیای امروز، خلاقیت، تعامل و آشنا بودن با ابعاد پیچیده دیپلماسی فرهنگی است.
تحول در ماموریت رایزنان فرهنگی علاوه برخنثی کردن جریان گسترده ایران هراسی و ارایه چهره واقعی ایران جان، زمینه حضور چهرههای فرهنگی و گردشگران خارجی را نیز فراهم میکند.
حتی در سایت سازمان فرهنگ و ارتباطات میتوان اظهارنظرهای بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و هنری خارجی را مشاهده کرد که از ناشناخته بودن ایران سخن گفتهاند.
انتخاب رایزن فرهنگی کاربلد و به مفهوم واقعی فرهنگی باید مورد توجه جدی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی قرار گیرد.
✍️ عباس مهدوی – پژوهشگر و ایدهپرداز گردشگری